مبینمبین، تا این لحظه: 14 سال و 6 ماه و 19 روز سن داره

مبین شازده کوچولوی ناز

روزهای مهر ماه

اقا مبین 92/07/11 روز چهارشنبه من ساعت 12:30 قراربود برم مدرسه بابایی هم باید می رفت سر کارش اما مبینی همش داشت التماس می کرد که منو نبر مهد من دوس ندارم برم منهم می گفتم  باشه من وبابایی می ریم شما تنها بمون توخونه خلاصه بهانه می گرفتی  که من از خانم معلم خوشم نمی اد و... خلاصه با اصرار من رفتی و منهم برا تشویق بیشتر  پسر قند عسلم یه کادو دادم به خانم مربی که به شازده بدن ببینیم راضی می شه بمونه توی مهد یا نه فک.... ساعت 2 رفتم سراغ مبینی احساس کردم کمی راضی به نظر می رسه پسرم خوش گذشت ایه ... اومدیم خونه ناهار  خوردیم و کمی خواستیم  استراحت کنیم که ...
5 آبان 1392

مهر ماه

اقا مبین عسلم روز بعد از تولدش اونقدر خسته بود بود که تا 9:30 خوابیده بود بیدار شده   داره بازی می کنه با خودش می گه من بچه تورو می کشم  می پرسم مبین بچه تو کیه می گه؟  من بچه ندارم اما من بچه مامانمم بابایی داره لباس می پوشه مبینی می پرسه کجا می رین بابایی می گه  داره می ره می گه با مامان صحبت  کردی ؟پرسیدی که داریم یا نه؟   روز دوشنبه دیدم دیگه خر خر شبانه وسرفه بعد از بازی و دویدن مبین همچنان ادامه داره زنگ زدم به دکتر خودش که وقت بگیرم وقت   برای اذر ماه داشتند مجبورشدم  بعد از کلی جستجو از دوستان و همکاران و فامیل و...
5 آبان 1392
1